اشاره های فصل دوم سریال لوکی به هویت واقعی موبیوس - تفطن

همان طور که در فصل 1 سریال لوکی دریافتیم، مأموران و کارمندان بسیار زیاد سازمان TVA از هوا ظاهر نشده اند، بلکه هر یک از آن ها نسخه ای از خودشان هستند که سرنوشت شان برای نجات دادن جدول زمانی مقدس تغییر داده شده. هرچند پس از مرگ کانگ (با بازی جاناتان میجرز) یا آن طور که در سریال خطاب می گردد، اویی که باقی می ماند، همه چیز تغییر کرد و حالا عده ای از آن ها تمایل دارند سرنوشت واقعی خود را کشف نموده و آن را دوباره دنبال نمایند.

وقتی این اطلاعات مهم در سریال افشا شد همه مخاطبان درباره سرنوشت قبلی مأموران این سازمان کنجکاو شدند، به خصوص درباره هویت و سرنوشت واقعی موبیوس. تا به حال تنها شخصیتی که زندگی گذشته اش را در سریال دیده ایم، راوونا رن اسلیر (با بازی گوگو مباتا-راو) بوده است؛ آن طور که سریال به بینندگان نشان داد، راوونا قبل از آنکه به عنوان رئیس سازمان TVA انتخاب گردد، تنها یک معلم عادی بود و زندگی کاملاً عادی و روزمره ای داشت.

اگر منطقی به این موضوع نگاه کنیم، به احتمال زیاد بیشتر کارکنان این سازمان درست مانند راوونا، قبل از آنکه به دست اویی که باقی می ماند از جدول های زمانی خارج شوند، زندگی های معمولی خود را داشته اند و هیچ چیز خاصی درباره آن ها وجود نداشته، اما از آنجایی که داریم درباره دنیای سینمایی مارول حرف می زنیم، و مارول فرنچایزی است که ثابت نموده همواره در حال وارد کردن شخصیت های کمیک و خطوط داستانی آن ها به فیلم ها و سریال های خود است، باید دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم.

اگر کاشف به عمل بیاید که بعضی از این شخصیت ها در حقیقت نسخه ای (واریانت) از قهرمانان یا شروران مشهور دنیای مارول باشند، یا حتی شخصیت های فرعی که در داستان های آن ها حضور کلیدی دارند، طرفداران مارول متعجب نخواهند شد. حالا که سریال لوکی به یکی از برترین و محبوب ترین سریال های دنیای سینمایی مارول تبدیل شده، و از قضا موبیوس نیز میان طرفداران جایگاه ویژه ای پیدا نموده، این احتمال که او در حقیقت یکی از شخصیت های مهم دنیای مارول است، دو چندان می گردد.

تئوری پیش رو تا حدودی طولانی است، اما اگر سرنخی که دنبال نموده ایم ما را به جای درستی راهنمایی نموده باشد، به احتمال زیاد پیش از آنکه سریال حقیقت را افشا کند، ما به هویت واقعی موبیوس پی برده ایم. در ادامه هویت واقعی این شخصیت محبوب سریال لوکی را به شما خواهیم گفت و استدلال ها و سرنخ های تقویت نماینده این تئوری را به شما شرح خواهیم داد.

• خلاصه داستان فصل یک سریال لوکی در آستانه انتشار فصل دوم

در فصل 2 لوکی موبیوس از اینکه به هویت گذشته خود فکر کند، می ترسد

در شروع فصل 1 سریال مأمور موبیوس م. موبیوس دقیقاً مانند باقی کارکنان سازمان TVA بود. او خود را تمام و کمال وقف خدمت کردن به سازمان و حفاظت از یکپارچگی به اصطلاح جدول زمانی مقدس نموده بود، اگرچه بخشی از او همواره کمی سرکش تر و کنجکاوتر از سایر همکارانش بود.

با وجود آن ماهیت سرکش، موبیوس به محض اینکه با نسخه ای از لوکی لاوفیسون (یا اودینسون، با بازی تام هیدلستون) همکاری کرد، از سرکشی به شورش کردن روی آورد و در کنار لوکی، هر دو به سرعت متوجه شدند سازمان TVA آن چیزی که به نظر می رسد نیست؛ هرگز نبوده.

با دانستن این امر مهم، موبیوس به این فکر کرد که در جدول زمانی مقدس چه کسی بوده و چه سرنوشتی داشته، اما با توجه به وقایع فصل 1، او فرصت اینکه بیش از حد فکرش را درگیر این موضوع کند را به دست نیاورد. موبیوس می بایست به همکار تازه خود، لوکی، یاری می کرد خالق واقعی سازمان را پیدا و سرنگون کند.

لوکی و موبیوس در رسیدن به هدف خود پیروز می شوند، اما مرگ اویی که باقی می ماند به دست سیلوی (با بازی سوفیا دی مارتینو) باعث به وجود آمدن انبوهی از مسائل تازه می گردد که حالا برطرف و رجوع آن ها بیش از هر کسی، به عهده لوکی می افتد. در حقیقت با از بین رفتن یکپارچگی جدول زمانی مقدس، بی نهایت جدول زمانی مختلف به وجود می آید و در پیش، بی نهایت نسخه متفاوت از تمام مردمان روی زمین. چنین اتفاقی می تواند به نابود شدن سازمان TVA ختم گردد.

این موضوع حتی کارکنان رده بالای سازمان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و نظرشان درباره جدول زمانی مقدس را دچار تغییر و تحول می نماید. حتی یکی از شکارچی های سازمان، شخصیتی به نام ایکس-5 (با بازی رافائل کاسال)، تصمیم می گیرد دیگر دلش نمی خواهد برای سازمان کار کند، برای همین در پی سرنوشت خودش در جدول زمانی مقدس می رود و وظایفش را به عنوان یک شکارچی رها می نماید.

ایکس-5 تصمیم می گیرد زندگی تازهی را در جدول زمانی مقدس شروع کند، پس با نام برد ولف تبدیل به یک ستاره سینما می گردد که به خاطر بازی در فرنچایز زانیاک (Zaniac) به معروفیت رسیده. لوکی و موبیوس درنهایت او را ردیابی و پیدا می نمایند تا برای بازپرسی به سازمان TVA برگردانند. در طول این مدت، ولف تمام کوشش خود را می نماید تا فکر لوکی و موبیوس، بازجویانش، را آشفته کند و از این طریق قسر دربرود. او حتی تا آنجا پیش می رود که با طعنه به موبیوس می گوید او در جدول زمانی مقدس شخصیت دیگری داشته.

پس از این، در حالی که همواره این لوکی است که از کوره در می رود، موبیوس کنترل خشم خود را از دست می دهد و به ولف حمله می نماید. موبیوس همواره خودنسردی خود را حفظ می نماید و حتی در بدترین شرایط رفتار شوخ طبعانه ای از خود نشان می دهد، با این وجود او نمی تواند دست از فکر کردن به هویت واقعی خودش بردارد. این موضوع به یکی از حساسیت های موبیوس تبدیل شده و سریال دارد مدام این مساله را به مخاطبان نشان می دهد.

در فصل 2 سریال لوکی برای نخستین بار به بالدر شجاع اشاره شد؛ آیا موبیوس در حقیقت یکی از واریانت های بالدر است؟

لوکی و موبیوس به سال 1893 و شهر شیکاگو سفر می نمایند تا راوونا رن اسلیر و خانم دقیقه ها (با صداپیشگی تارا استرانگ) را پیدا نمایند. آن ها به طور تصادفی به یک نمایشگاه دنیای و چندفرهنگی با موضوع تکنولوژی و فناوری برخورد می نمایند. در آنجا، آن دو غرفه هایی را می بینند که براساس فرهنگ و اساطیر کشورهای متعددی در سرتاسر دنیا ساخته شده اند، یکی از این غرفه ها، از فرهنگ نوردیک یا اسکاندیناوی الهام گرفته شده بود.

از آنجایی که لوکی خدای شرارت اساطیر نورس است، روبه رو شدن با این غرفه باعث می گردد او احساس کند به خانه خود نزدیک شده. او روبه روی مجسمه های این غرفه می ایستد و از غیرواقع گرایانه بودن آن ها انتقاد می نماید. از دید لوکی نه تنها طراحی مجسمه های برادرش ثور (با بازی کریس همسورث) و پدرش اودین (با بازی آنتونی هاپکینز) کاملاً غیرمعمول به نظر می رسند، بلکه مجسمه لوکی آنجا وجود ندارد، به جای لوکی، مجسمه یکی دیگر از خدایان اساطیر نورس را آنجا قرار داده اند: بالدر.

بالدر نیز درست مانند باقی همتایان معروف تر خود، یکی از خدایان واقعی اساطیر نورس است که در کمیک های مارول نیز حضور پیدا نموده. بالدر پسر اودین و برادر ناتنی ثور است. هم در کمیک های مارول و هم در روایت های اساطیر نورس، پیش بینی شده بود که مرگ بالدر باعث وقوع رگناروک و نابودی ازگارد می گردد. بنابراین، اودین برای جلوگیری از وقوع این فاجعه آخرالزمانی، دستور می دهد بالدر را به طلسمی آغشته نمایند که عملاً او را شکست ناپذیر می کرد و امکان مرگ او را از بین می برد.

در نگاه اول ممکن است فکر کنید اشاره به بالدر در قسمت 3 فصل 2 سریال لوکی صرفاً یک اشاره عادی به یکی از خدایان اساطیر نورس و یکی از شخصیت های کمیک های مارول است و منظور و مقصود خاصی پشت آن نیست. اما اگر از اشاره به بالدر منظوری داشته باشند چه؟ چه می شد اگر موبیوس در زندگی گذشته خود در جدول زمانی مقدس، در حقیقت بالدر بوده باشد؟

اگر بخواهیم با این دید به وقایع فصل 1 نگاه کنیم، می بینیم که موبیوس در اجتناب از آسیب تماشا خوش شانسی های بسیاری آورده است. برای نمونه، باید به زمانی اشاره نمود که رن اسلیر او را از طریق سلاح های خاص سازمان مکوششی کرد و او همچنان از سرانجام زمان جان سالم به در برد. اگر منطقی نگاه کنیم، کسی مانند بالدر که فناناپذیر است و نمی توان به او آسیب رساند، برای سازمانی مانند TVA بسیار مفید واقع خواهد شد، پس چرا اویی که باقی می ماند، سراغ بالدر نرفته باشد و او را به خدمت خود درنیاورده باشد؟

اگرچه ممکن است این ایده که لوکی و ثور در تمام این مدت یک برادر پنهانی داشته اند کمی دور از فکر به نظر برسد، اما این اولین باری نیست که شاهد چنین اتفاقی هستیم، در فیلم ثور: رگناروک (Thor: Ragnarok) نیز دیدیم که هلا (با بازی کیت بلانشت) به عنوان خواهر ثور ظاهر شد و همه را غافلگیر کرد (ضمن اینکه در این فیلم، رگناروک بدون کشته شدن بالدر به وقوع پیوست، شاید این هم یکی از سرنخ ها باشد).

به احتمال زیاد تکلیف هویت واقعی موبیوس تا انتهای فصل 2 لوکی معین می گردد. شواهد نشان می دهند که موبیوس یکی از شخصیت های مهم دنیای مارول است که دارند به تدریج او را به طرفداران معرفی می نمایند. به احتمال زیاد این شخصیت، همان بالدر شجاع است. اما هیچ بعید نیست که تئوری ما اشتباه باشد و در حقیقت، موبیوس در جدول زمانی مقدس یک انسان عادی و معمولی باشد. در هر صورت موبیوس شخصیت دوست داشتنی و محبوبی است که تا به اینجا در حل کردن مسائل به لوکی یاری نموده؛ به سادگی سریال لوکی بدون موبیوس، به این محبوبیت و پیروزیت دست پیدا نمی کرد.

منبع: COLLIDER